لزوم گذار حکمروایی شهری از اقتدارگرایی به حکمرانی تکنوکراتیک
در عصر حاضر تحولات سیاسی و اجتماعی در جوامع مختلف نشاندهندهی روندهای مهمی در اداره امور شهری و تعامل میان مسئولان و مردم است، یکی از مهمترین مفاهیم این تغییرات، گذار از اقتدارگرایی به مدلهای جدیدتر حاکمیتی، نظیر حکمرانی تکنوکراتیک است، این گذار نهتنها در سطح کلاننگری سیاستهای دولتی، بلکه در سطح مدیریت شهری و فرمانداریها نیز قابل مشاهده است
اقتدارگرایی در شهرستان سقز:
در سالهای اخیر، شهرستان سقز تحت مدیریت فرمانداری قرار داشته که تصمیماتش عمدتاً بهصورت متمرکز و بدون بهرهگیری کافی از نظرات کارشناسان و نهادهای مدنی اتخاذ میشد، این شیوهی مدیریت، که بر اقتدار فردی و یکجانبه گرایی تأکید دارد، باعث ایجاد نوعی فاصله میان مدیریت شهرستان و بخشهای مختلف جامعه شد، در این مدت برخی از نظرات و پیشنهادات سازنده مورد توجه و ارزیابی منصفانە قرار نگرفتند و تعاملات میان مردم، کارشناسان و مدیران محلی بە شدت کاهش یافت، این شرایط علاوه بر ایجاد حس بیاعتمادی، فضای تصمیمگیری را از پویایی لازم دور کرده و روند توسعه و پیشرفت شهرستان را با چالشهایی همراه ساخت.
در کنار این وضعیت بغرنج، پندار “همهچیزدانی منیت محور” و ” کم دان پنداری دیگران” که ریشه در رویکرد اقتدارگرایانه داشت، باعث شد که فضای مدیریتی شهرستان از پذیرش نقدهای کارشناسانە و تعامل سازنده فاصله بگیرد، در چنین فضایی، گفتمان سازندهای که میتوانست با رویکرد محترم شمردن توازن شحصیتی و اعتباری درون سیستمی شکل بگیرد، بهتدریج کنار گذاشته شد و مسیر مدیریت شهرستان بیش از پیش به سمت تصمیمگیریهای فردمحور و انحصاری سوق پیدا کرد.
تغییر فرماندار و ضرورت گذار به حکمرانی تکنوکراتیک:
با توجه به تغییر قریبالوقوع فرماندار در سقز، امیدها برای تحولی اساسی در شیوه حکمرانی شهری و استفاده از رویکردهای جدید افزایش یافته است، بسیاری از شهروندان و فعالان اجتماعی خستە از شرایط فعلی منتظرند تا فرماندار جدید با رویکردی منعطف معتقد به حکمرانی تکنوکراتیک و سیاستهای خرد محور باشد به مسند حاکمیت شهر بنشیند.
حکمرانی تکنوکراتیک بهعنوان یک مدل حکمرانی، نهتنها بر مشارکت مردمی تأکید دارد، بلکه سعی دارد بهطور اصولی و با پذیرش تفاوتها، از منابع انسانی و فکری مختلف و متنوع بهرهبرداری کند، در این مدل، فرآیندهای تصمیمگیری شفافتر شده و مردم بهعنوان ذینفعان اصلی، بهطور فعال در تعیین سرنوشت خود سهیم میشوند.
برخلاف رویکرد اقتدارگرا که تصمیمات را به شکل متمرکز و بدون بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی اتخاذ میکند، شهرستان سقز با پیشنیە فرهنگ مشارکتی فعال و سازندە از پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به الگوی یک مدیریت مشارکتی برخوردار است، نهادهای مدنی، انجمنهای صنفی، گروههای اجتماعی و فعالان فرهنگی در این شهر ظرفیتهای ارزشمندی برای تقویت تصمیمگیریهای خرد محور دارند، تکیه بر این پتانسیل نهتنها به افزایش کارآمدی سیستم مدیریتی منجر خواهد شد، بلکه باعث خواهد شد که تصمیمات اتخاذ شده مورد پذیرش و حمایت عمومی بیشتری قرار گیرند.
چالشهای پیش روی فرماندار جدید:
پایهگذاری این روند و تحولی اساسی در اداره شهرستان برای فرماندار جدید، بدون شک کاری دشوار و بە شدت چالشبرانگیز خواهد بود، چراکە علاوه بر نیاز به تغییر نگرش و رویکردهای مدیریتی، یکی از بزرگترین چالشها “مینگذاری” مسیری است که در طی سالهای اخیر از اقتدارگرایی شکل گرفته است، این چالش که ممکن است بهطور ناخودآگاه در زیرساختهای اداری و فرهنگی شهرستان ریشه دوانده باشد، باعث ایجاد مقاومتهای ساختاری در برابر تغییر پیشران خواهد شد، این “مینگذاری” میتواند در هر گام از فرآیند تغییر، به مانع بزرگی تبدیل شود تا جایی کە تلاشهای فرماندار جدید را در جهت تحقق حکمرانی خردمحور با دشواری مواجه کند.
چالش دیگر، نهادینهسازی عقلانی حکمرانی تکنوکراتیک در چهارچوب عقلاییسازی مدیریت و بسط مشارکتهای مدنی است، این فرآیند که مستلزم تغییرات بنیادین در ساختارهای سیاسی و اجتماعی شهرستان است، نیازمند رویکردی نظاممند و مشارکتی خواهد بود، فرماندار جدید باید با ایجاد فضاهایی برای بحث و تبادلنظر، زمینهساز ارتقای آگاهی و مشارکت عمومی شود تا از این طریق، ساختارهای مدیریتی و حاکمیت شهری بهطور اصولی تغییر کنند.
نتیجتا با عنوان داشت کە پیشزمینههای تاریخ ساز اقتدارگرایی در سقز اکنون باید با رویکردی نوین و خردگرایانه جایگزین شود، فرماندار جدید در صورت پذیرش مدل حکمرانی تکنوکراتیک و توجه به نیازهای مختلف جامعه، میتواند با کاهش فاصلهها میان مردم و مسئولین، تغییرات اساسی در ساختارهای مدیریتی ایجاد کرده و شرایط بهتری را برای شهروندان رقم بزند.
با این حال باید اذعان داشت که این تحول برای فرماندار جدید کار شدیدا دشواری بود و نیازمند مقابله با چالشهای مختلف از جمله مینگذاریهای مسیر مدیریتی پیشین، بنیادی سازی مدیریت نامنعطف غیر پاسخگو، بسط عدم اعتماد و انسجام درون سیستمی، افزایش شکاف میان مردم و مدیران شهری، ناهمخوانی گفتمانهای بی نتیجە بین بخشی و….. ناشی از اقتدار گرایی یک جانبە گرای مدیریتی است ، اما با توجه به امکانات موجود، ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی شهر سقز و اراده جمعی، تلاش مجاهدانە و برنامە محور و منطبق بر اصول بینش کارشناسانە برای تغییر ساختار مند چهارچوب مدیریت چالش برانگیز موجود میتواند نه تنها به بهبود کیفیت زندگی مردم و تغییر رضایت بخش شرایط راکد و ایستای شهرستان منجر شود، بلکه نمونهای موفق نیز از تحولات مثبت و ساختاری حکمرانی شهری در سطح کشور باشد.
میلاد میری